خیلی از شهرهای کشور از جمله تهران حال خوبی ندارند.عده ای بعد از گذشت مدت طولانی از شیوع کرونا هنوز موارد بهداشتی را رعایت نمی کنند. عده ای هم که اوایل رعایت می کردند این روزها فقط از ماسک استفاده می کنند ولی موارد بهداشتی دیگر را جدی نمی گیرند. بخش عمده ای نیز کلیه پروتکل ها ی بهداشتی را جزیی از سبک زندگی خود کرده اند.
ساعات پایانی شب را انتخاب کردم تا ببینم مردمی که هنوز در خیابان ها هستند چه می کنند و سبک زندگی آنها در روز های کرونایی چگونه است.
ترافیک نبود و خودرو ها به صورت روان در حال حرکت بودند. تعداد خودرو ها نیز خیلی کمتر از طول روز بود،تقریبا همه جا آرام بود، صدای خودرو ها بود و صدای سرعت گیرهای پلاستیکی که از آنها عبور می کردند. گاهی هم در خط ویژه، اتوبوس های قدیمی تردد داشتند.
همانطور که به حرکتم ادامه دادم مغازه یا رستورانی را ندیدم که فعالیت کند، اما چشمم به دودی در آسمان و یک نقطه پرنور خورد، وقتی کمی نزدیک شدم، دکه ای دیدم که مشغول آماده کردن وسایل خود برای فروختن جگر و جوجه است. چند میز و صندلی پلاستیکی رنگارنگ هم چیده بود ولی هنوز مشتری نداشت.
چند متر دور نشده بودم که جگرکی سیار دیگری را دیدم؛ پسر جوان حدود ۲۰ساله مشغول درست کردن بساط منقل و زغال بود. جوری باد میزد که انگار مشتری هایش زود می آیند و نمی خواهد معطل شوند.توقف کردم تا چند سوال از او بپرسم.
بعد از سلام، سریع باد بزن را رها کرد و نزدیک بساطش آمد. به او گفتم قصد خرید ندارم ولی ناراحت نشد. جوان خوشرویی بود گفت جانم داداش در خدمتم قیمت جگر ها را پرسیدم، گفت جگر، خوش گوشت، دل و قلوه ۶۰۰۰تومان،گرانی روی اندازه سیخ های آنها هم تاثیر گذاشته بود، جگر ها باریک تر و کمتر شده بود. چیزهای دیگری مثل بال و جوجه زعفرانی، قارچ و سوسیس پنیری هم داشت.
درباره ی وضعیت بازار فروش در زمان کرونا پرسیدم که دلیل کم شدن مشتری هایش را گرما می دانست نه کرونا، از درآمدش هم راضی بود. همینطور که به صحبت کردن ادامه میداد گفت این اطراف همه فامیل هستیم و حواسمان به یکدیگر است.
در آخر هم گفت به این کار مجبوریم چون کار دیگری نیست اگر اینجا نیاییم مجبور به انجام کار خلافیم.
تشکر و خداحافظی کردم، چون میخواستم سراغ افراد دیگری هم بروم. حرکت کردم در آن محدوده فاصله دکه ها خیلی کم شد و تعدادشان بیشتر، اغلب آنها مشتری هم داشتند.
از طرز لقمه گرفتن مشتری ها شوکه بودم که بهداشت فروشنده ها، میزها و وسایل چیده شده آنها در خیابان، من را به فکر فرو برد که چطور کرونا این اندازه برای آنها بی اهمیت است.
در همین گیر و دار بودم که تعدادی از دکه ها را رد کردم. ۵۰۰متر که دور شدم جگرکی های بزرگ تری را دیدم. چراغ کشی های بیشتری را از تیر برق گرفته بودند، خیمه و میز و صندلی بیشتری هم داشتند.
در کنار یکی از آنها توقف کردم، طعم های مختلف و تنوع اجناس بیشتری هم داشت. طعم های عشایری و اسپایسی و چه و چه و چه، قلیان هم داشت. اصلا انگار محدودیت ها در آنجا معنا نداشت. قیمت ها تقریبا همه جا یکسان بود ولی این یکی قلیان هم داشت. قلیان همراه با چای برای مجردها ۵۰۰۰۰تومان و ۳۰۰۰۰تومان هم برای خانواده ها بود.
زوج جوانی منتظر آماده شدن سفارش خود بودند.بنظرم تازه ازدواج کرده بودند،شروع به صحبت کردم اسم مرد خانواده میلاد بود.
پرسیدم آقا میلاد تو این کرونا آمدی جگر بخوری نوش جانت ولی بنظرت این جا بهداشتی است؟ نگران کرونا نیستی؟
گفت نه آقا کرونا تهش مرگ دیگه، همین الان از مراسمی اومدم اونجا همه کیپ تا کیپ نشسته بودند.
همینطور که با غرور از رعایت نکردن هایش می گفت اشاره ای به تعطیلی رستوران ها در شب کرد و ادامه داد : خیلی گرسنه بودیم اگر اینجا نمی آمدیم باید گرسنه به خانه بر می گشتیم.
به سراغ جگرکی بعدی رفتم شلوغ تر از همه جا بود حدود ۱۵ مشتری داشت. این یکی هم قلیان ارائه می داد.
صاحب دکه گفت الان فقط احتمال دارد نیروهای انتظامی به قلیان ها ایراد بگیرند. ارگان های دیگر کاری به ما ندارند و راحت کارمان را میکنیم .
چند مشتری جوان داشت، همه آنها به اتفاق، خطرناک بودن بیماری را قبول داشتند ولی از این ناراحت بودند، که جایی برای تفریح و وقت گذراندن در آخر شب، پنج شنبه ندارند و رستورانی هم باز نیست که بتوانند بروند. گفتند مجبوریم با این شرایط در کنار خیابان غذا بخوریم و دوست هایمان را اینجا ببینیم.
به نظر خیلی از مشتری ها و فروشنده ها پخته شدن کباب ها موجب از بین رفتن ویروس کرونا می شود.به گفته پزشکان این درست ولی دست هایی که آن غذا را آماده و سرو میکند و محیط آنجایی که کباب ها مصرف می شود، خود ناقل ویروس کرونا است و محیط پر خطری برای هر فرد می تواند باشد.
حدود یک ساعت در یکی از خیابان های شرق تهران بودم. جالب بود بسیاری از افراد ماسک هم داشتند ولی نتوانسته بودند گرسنگی را تحمل کنند.آمده بودند با آن کباب ها خود را سیر کنند.
در شرایط فعلی که قهوه خانه ها تعطیل هستند چطور بعضی از این دکه ها عرضه قلیان دارند؟ این افراد که مجبور به انجام این کار هستند چه فکری به حالشان شده است؟
با این همه تلفات در کشور و زحمات بی پایان کادر درمانی چرا عده ای از مردم با رعایت نکردن مسائل بهداشتی باعث افزایش شیوع ویروس کرونا در کشور شده اند؟
افزایش روزانه مشاغل این چنینی در تهران دلیل های مختلفی از جمله بیکاری، اجاره سنگین مغازه ها، ساعت محدود فعالیت، مالیات فراوان و خیلی های دیگر دارد چه اقدامی در راستای جلوگیری از مشاغل کاذب شده است؟
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان